همچون سایر حالات اضطرابی، در اضطراب امتحان نیز برخی نشانههای رفتاری به چشم میخورد، بیقراری، بازیكردن با انگشتان، با سرعت قدمزدن، تنش حركتی، لرزش و حتی سوء مصرف دارو و مواد و رفتارهایی كه در نهایت نتیجه معكوس به همراه دارند از این قرارند. از این رو، عملکرد ضعیف افراد دارای اضطراب امتحان بالا، تا اندازهای میتواند مربوط به شایستگی و صلاحیت انجام امتحان و تا حدی هم ناشی از ظرفیت عملکرد پایین و افکار نا مرتبط با تکلیف باشد. 1980) اضطراب امتحان را حالت خاصی از اضطراب عمومی میداند که شامل پاسخهای پایدار شناختی، فیزیولوژیکی و رفتاری مرتبط با ترس از شکست میباشد و فرد آنرا در موقعیتهای ارزیابی تجربه میکند.
بر اساس این مدل، افراد دارای اضطراب امتحان، توجه خود را به فعالیتهای نامرتبط با تکلیف، اشتغالات فکری همراه با نگرانی، انتقاد از خود و نگرانیهای جسمانی معطوف میکند و در نتیجه، توجه کمتری بر تلاش و کوششهای تکلیف مدار دارند که موجب کاهش پیشینه تحقیق اضطراب دانش آموزان عملکرد آنان میگردد. بخشی مهم از علایم شناختی اضطراب امتحان افكار و خودگوییهای منفی است كه قبل از امتحان، در حین امتحان و یا بعد از امتحان در ذهن شخص میگذرد(به عنوان مثال “من باید بالاترین نمره را بگیرم”، “هیچ سئوالی را بلد نیستم”، “دارم خودم را گول میزنم”). طبق این مدل، کیفیت عملکرد امتحان، ضرورتاً فقط به نقایص و کمبودهای توجهی مربوط نمیشود، بلکه نقص در رفتار مطالعه یا کمبود در مهارتهای امتحان دهی، میتواند دلیل خوبی برای عملکرد ضعیف باشد.
سالیوان (۱۹۴۸) تفاوت بین ترس و اضطراب را روشن کرد از نظر او اضطراب انعکاسی از تنش درونی است در حالی که ترس سازو کاری است که برای رویارویی با خطرات واقع بینانه تر خارجی به کار می رود. بر خلاف ترس عادی که پاسخی به ناراحتی مورد انتظار در آینده است، به منظور تشخیص انواع ترسها از یکدیگر ترس روانه رنجورانه را اضطراب گویند. کتاب راهنمایی تشخیص آمار و روانپزشکی آمریکا، اضطراب را اینگونه تعریف می کند: ترس پیوسته از موقعیتهای اجتماعی که درآن شخص از موشکافی اجتماعی دیگران می ترسد و نگران است که کاری کند که اسباب خجالت یا تحقیر شود. همچنین، افراد دارای اضطراب امتحان بالا در مقایسه با افراد دارای اضطراب پایین، به ویژه در زمانی که با تکالیف دشوار مواجه میشوند و امتحانات تحت شرایط استرس و ارزیابی کننده انجام میشوند، عملکرد ضعیفتری از خود نشان میدهند. بدن انسان به لحاظ فیزیولوژیك به استرس و اضطراب امتحان پاسخ میدهد.
در بررسیهای مختلف، تفاوتهای معناداری بین پسران و دختران گزارش شده است. زیرا دختران به پذیرش اضطراب و قبول آن به عنوان یك ویژگی زنانه تشویق میشوند و یاد میگیرند كه به هنگام اضطراب، به طور منفعل تسلیم شوند. برخی از این افراد با تمارض، مطرحكردن یك وضعیت اضطراری یا دلیلتراشی سعی میكنند امتحان ندهند یا آن را به تعویق بیاندازند. چنین دانش آموزانی در سازماندهی مطالبی که قبلا آموخته شده و در جذب و درون سازی اطلاعات نوین و سازماندهی این اطلاعات با آموختههای قبلی خود، دچار مشکل هستند(به نقل از ابوالقاسمی،1381). هدف بنده در این پژوهش صحبت درباره یکی از عوامل اضطراب آور در مدرسه یعنی امتحان است با تاکید بر این مفهوم که عوامل اضطراب آور زیادی وجود دارد مثل پاسخگوئی به معلم یا مسئولان مدرسه، صحبت کردن در برابر دانش آموزان یا حتی موقعی که دانش آموز اسم خود را از بلندگوی مدرسه می شنود که مدیر یا معاون او را به دفتر فرا می خواند و عوامل دیگری که هر یک به نوعی دانش آموزان را دچار اضطراب می کنند اما سهم امتحان در انگیزش میزان این اضطراب بسیار قابل توجه است فشار اضطراب در مورد کسانی که عادت کرده اند در مورد بسیاری از چیزها چنین واکنشی از خود نشان دهند در واقع به آن عادت کرده باشند اضطراب وجود خارجی ندارد بلکه این نگاه و برداشت و تصور ماست که چنین چیزی را موجب می شود.
پیشینه تحقیق اضطراب دانش آموزان
بر اساس برآورد پژوهشگران، سالانه حدود 10 میلیون دانشآموز در سطوح دبیرستان و 15 درصد از دانشجویان دانشگاههای امریكا، اضطراب امتحان را تجربه مینمایند(هیل،1984). یکی از شایع ترین نشانه های روان رنجوری حالت ترس دائمی است. لیکن اضطراب که اغلب بالغات تشویش- نگرانی و دلهره همراه است یک نوروز یا یک حالت بیمارگونه عصبی روانی است که به شخصیت های عصبی و آنرمال اختصاص دارد. با توجه به اینکه اسپیلبرگر برای تبیین اضطراب امتحان دو مؤلفۀ نگرانی و هیجان پذیری را مطرح کردند، مؤلفه مهم اضطراب امتحان مؤلفه نگرانی یا فعالیت شناختی نامربوط به تکلیف است که شامل دلواپسی شناختی زیاد درباره عملکرد، پیامدهای ناشی از امتحان، افکار مربوط به خراب کردن امتحان، تحقیر خویشتن، ارزیابی توانایی خود در مقایسه با دیگران و انتظارات منفی از عملکرد میشود. یکی مفهوم شناختی که همان جنبه نگرانی است و به فکر نابجا برمی گردد که در واقع توجه آگاهانه فرد در مورد عملکردش میباشد.