با داشتن پایه گسترده ای از درک در مورد چگونگی و چرایی رفتار انسان ، می توانیم خود و دیگران را بهتر بشناسیم. هدف از داشتن چنین تئوری های علمی روانشناختی دقیقاً چیست؟ تئوری های بزرگ علم روانشناسی سعی در توصیف جنبه های مختلف تجربه انسانی دارند. سرانجام و شاید مهمتر از همه ، روانشناسی سعی در تغییر ، تأثیر یا کنترل رفتار برای ایجاد تغییرات سازنده و پایدار در زندگی افراد دارد. برخی از تئوری ها فقط بر جنبه کوچکی از رفتار انسان تمرکز می کنند (معروف به نظریه های کوچک) و برخی دیگر نظریه های همه جانبه ای هستند که برای توضیح تمام جنبه های روانشناسی انسان (که به عنوان تئوری های بزرگ مشهور هستند) طراحی شده اند. در حالی که تئوری ها گاهی اوقات به صورت ثابت ارائه می شوند ، با تحقیقات جدید ، تمایل دارند با گذشت زمان تکامل یابند. روانکاوی ، که توسط زیگموند فروید (1919-1946) تأسیس شد ، پارادایم غالب در روانشناسی در اوایل قرن بیستم بود. مثالها شامل نظریه روانکاوی فروید و نظریه روانشناختی اریکسون است. نظریه روانکاوی زیگموند فروید نشان می دهد که خواسته ها و انگیزه های ناخودآگاه باعث رفتار انسان می شود.
همانطور که ممکن است تصور کنید ، روانشناسان علاوه بر توصیف رفتار ، علاقه مند به توضیح رفتار نیز هستند. که نمونه خوبی از چگونگی ساخت تئوری های جدید اغلب بر اساس تئوری های قدیمی است. تئوری ها پایه ای برای تحقیقات آینده ایجاد می کنند. با جذاب کردن پیام های خود برای جلب توجه خاص از خریدار ، این افراد اغلب به احتمال زیاد پاسخ می دهند. پیش بینی موفقیت آمیز رفتار نیز یکی از بهترین راه ها برای شناخت اینکه آیا علت اصلی اقدامات خود را می شناسیم یا نه. یا به خودمان افتخار کرده و زنده بودن را احساس می کنیم. با کشف اکتشافات جدید ، تئوری ها اصلاح و اقتباس می شوند تا اطلاعات جدید را به خود اختصاص دهند. تئوری های روانشناختی متعددی وجود دارد که برای توضیح و پیش بینی طیف گسترده ای از رفتارها استفاده می شود. واتسون (John B. Watson) ، که علاقه داشت. برای مثال ، تئوری دلبستگی با کار جان بالبی (John Bowlby) و ماری آینسورث (Mary Ainsworth) آغاز شد و گسترش و رشد یافته است تا توصیفهای جدیدی از سبک های دلبستگی مختلف را در بر بگیرد. ویلیام جیمز استدلال كرد كه ذهن دائماً در حال تغییر است و جستجوی ساختار تجربه آگاهانه بی معنی است.
مطمئناً شما هم با این ایده موافق هستید که زیبایی نمی تواند فقط ظاهری باشد. “او زیباست” چه چیزی در ذهن شما تداعی می شود؟ سپس از تحقیقات بازار ، مشاهده مستقیم و سایر روشهای جمع آوری داده ها برای جمع آوری اطلاعات در مورد آنچه مردم هنگام خرید استفاده می کنند ، استفاده می شود. خیلی از اوقات، زیبایی را از طریق تصاویر یا مفاهیم ذهنی مان تعریف می کنیم. رنگ درمانی یا کروموتراپی : تعریف ، اساس ، انواع و تکنیکهای اصلی رنگ درمانی چیست ؟ بگذارید به سه دلیل اصلی وجود تئوری های روانشناختی نگاه کنیم. تئوری ها معمولاً در یکی از انواع مختلف قرار می گیرند. زیرا آنها به طور فعال دانش خود را از جهان می سازند. علم روانشناسی قصد دارد بتواند رفتارهای آینده را از یافته های تحقیقات تجربی پیش بینی کند. داده ها قبلاً در مورد رفتارهای خرید جمع آوری شده بود. نتیجه این نظر سنجی برای خود شرکت کنندگان نیز جالب بود. این اصطلاح بوسیله ادوارد توچینر – Edward Titchener – ، روانشناس آمریکایی که شاگرد وونت بود استفاده شد . شاخصه هایی که بیشتر بعنوان نماد زیبایی مطرح شدند، شاد بودن، اعتماد به نفس، وقار و شوخ طبعی هستند.
در این مقاله سعی کردیم شما با مفهوم زیبایی چیست آشنا کنیم و همانگونه که عنوان شد زیبایی تنها در ظاهر افراد خلاصه نمیشود بلکه ویژگی های رفتاری شخص نیز در درک این مفهوم تاثیرگذار خواهد بود . در حالی که شما ممکن است درک کنید که روانشناسی چیست ، بسیاری از مردم در مورد آنچه که روانشناسی انجام می دهد خیلی مطمئن نیستند. از طرف دیگر ، نظریه های کوتاه روانشناسی تمرکز بر توصیف فقط یک محدوده باریک از رفتارها است. توصیف یک رفتار یا شناخت ، نخستین هدف روانشناسی است. برداشت شما این است که این شخص ظاهر زیبایی دارد یا ویژگی های رفتاری اش به نظرتان می آید؟ نظر شما درباره زیبایی چیست؟ همانطور که نظر شما درباره اجزای صورت یک فرد ممکن است با نظر دوستتان زمین تا آسمان فرق کند. علیرغم عدم موفقیت در درون بینی ، وونت یک شخصیت مهم در تاریخ روانشناسی است زیرا وی اولین آزمایشگاه اختصاص داده شده به روانشناسی را در سال 1879 افتتاح کرد ، و معمولاً افتتاح آن به عنوان آغاز روانشناسی تجربی نوین تصور می شود. هنگامی که محققان رفتار قوانین کلی را توصیف کردند ، مرحله بعدی توضیح نحوه یا چرایی این روند است.
شاید اگر از شما بپرسند که زیبایی چیست پاسختان چهره یا ظاهر یک بازیگر و یا یک مدل معروف باشد، شاید تصویری از یک منظره فوق العاده و شاید مفهومی که به سادگی نتوان آن را بیان کرد. برای مثال ، همکار جدیدی در محل کارتان شروع به کار می کند، و شما در نگاه اول از استایل ظاهری وی خوشتان نمی آید. ممکن است محققان با مشاهده رفتار انسان و سپس توصیف یک مسئله شروع کنند. امکان دارد یک شخص نظر مثبتی روی ما نداشته باشد، در حالی که در نگاه فرد دیگری بسیار زیبا و دوست داشتنی به نظر برسیم. آیا می دانستید در یک نظرسنجی که از یک جمع مادران گرفته شد، نتیجه نشان داد که تنها 2 درصد از خانم ها خودشان را زیبا می دانند! در طول دهه 1960 و 1970 روانشناسی یک انقلاب شناختی را آغاز کرد و رویکرد علمی سختگیرانه و مبتنی بر آزمایشگاه با کاربرد حافظه ، ادراک ، رشد شناختی ، بیماری روانی و موارد دیگر را اتخاذ کرد. از معالجه بیماری روانی گرفته تا تقویت زندگی انسان ، تغییر رفتار انسان تمرکز عظیمی از روانشناسی است. که درک این افکار اساسی و پنهان می تواند به کاهش انواع ناراحتی روانی و پریشانی کمک کند.
بعدها ، رویکرد انسان گرایی “نیروی سوم” در روانشناسی شد و اهمیت تجربه ذهنی و رشد شخصی را مطرح کرد. نظریه او در مورد رشد شناختی ، رشد فكری كودكان را از بدو تولد توصیف می كند. این سبک دلبستگی ، ظرفیت فرد را را برای روابط دوران بزرگسالی و نیز جنبه های دیگر زندگی او نظیر تعهد نسبت به کار تحت تاثیر قرار می دهد . ویلهلم وونت فرد مهمی در علم روانشناسی بود زیرا او روانشناسی را از طریق تجزیه و تحلیل عملکرد ذهن به شکلی ساختاری تر و با تأکید بر اندازه گیری و کنترل عینی ، از فلسفه جدا کرد. ساختارگرایی عنوانی برای رویکردی بود که پیش از آن توسط ویلهلم وونت – Wilhelm Wundt – (1832-1932) ارائه شده بود ، که بر تجزیه فرآیندهای ذهنی در ابتدایی ترین مؤلفه ها متمرکز بود. نشان داد که چگونه رفتارهای متفاوت می تواند شرط بندی شود. Piaget تحت تاثیر ویگوتسکی نشان داد که بیشتر یادگیری از تعامل پویا بین افراد و فرهنگ آنها حاصل می شود. هنگامی که ما بیشتر در مورد آنچه اتفاق می افتد و چرا اتفاق می افتد بدانیم ، می توانیم از آن اطلاعات استفاده کنیم تا پیش بینی کنیم در مورد زمان ، چرایی ، و چگونگی اتفاق افتادن در آینده .
محققان از نظریه ها برای ایجاد فرضیه هایی استفاده می کنند که پس از آن می توان آزمایش کرد. در مثال قبلی ، محققان می خواستند درک بهتری از خریداران و چرایی انجام آن ارائه دهند. این به محققان بینش بیشتری نسبت به آنچه در واقع در یک جمعیت خاص رخ می دهد ، ارائه می کند. با این حال ، درون نگری یک روش غیرقابل اعتماد بود زیرا تفاوت زیادی در تجربیات و گزارشهای مربوط به موضوعات تحقیق وجود دارد. بلکه یک شخصیت یا مفهوم است که زیبایی را تداعی می کند. به عنوان مثال ، آنها ممکن است کمپین های تبلیغاتی را برای جذاب کردن پیام برای مخاطب هدف طراحی کنند. آنها ممکن است در مورد اینکه چرا مردم کالاهای خاصی را خریداری می کنند یا چه عواملی آنها را در ایجاد خریدهای خاص انگیزه می دهد ، سؤال کنند. جواب این سوال تا حدودی مثبت است. این دیدگاه نشان می دهد. نظرات خود را در قسمت دیدگاه برای ما ارسال کنید. حتی امروزه ، بسیاری از روانشناسان تمایل دارند تحقیقات خود را از طریق نگرش با دیدگاه نظری مشخص متمرکز کنند. ویلیام جیمز اظهار داشت كه روانشناسان باید به دنبال علت اصلی رفتار و فرآیندهای ذهنی درگیر باشند.
نظریه روانکاوی فروید ، نظریه روانشناختی اریکسون ، نظریه پنچ عاملی شخصیت (بزرگ پنج – Big Five theory ) و نظریه یادگیری اجتماعی بندورا تنها چند نمونه است که ممکن است به ذهن متبادر شود. فروید معتقد بود که افراد می توانند با آگاهی دادن به افکار و انگیزه های ناخودآگاه خود ، از این طریق بصیرت پیدا کنند. تعریف شرطی سازی کلاسیک : شکلی اساسی از یادگیری که در آن یک محرک که در آغاز خنثی بوده است ، از طریق همراه شدن مکرر با محرک دیگر قابلیت برانگیختن واکنش را پیدا می کند. روانشناسان نظریه هایی را ارائه می دهند که می توانند یک رفتار را توضیح دهند. کسب و کارها و بازاریابان غالباً از روانشناسان مصرف کننده استفاده می كنند تا در مورد چنین پیش بینی هایی به آنها كمك كنند تا بتوانند محصولاتی را ایجاد كنند كه برای خریداران جذاب باشد. به عنوان مثال ، تصور کنید که محققان می خواهند در مورد رفتار مصرف کننده اطلاعات بیشتری کسب کنند. در مثال قبلی با نگاهی به رفتار مصرف کننده ، روانشناسان از اطلاعاتی که جمع آوری کرده اند استفاده می کنند تا سعی کنند پیش بینی هایی را در مورد خرید بعدی مصرف کنندگان انجام دهند.
این تفاوت از کجا نشات می گیرد؟ به عنوان مثال ، از مداخلات مبتنی بر شرط سازی کلاسیک ، مانند حساسیت زدایی منظم ، برای درمان مبتلایان به اختلالات اضطرابی از جمله فوبیا استفاده شده است. روانشناسی واقعاً علمی بسیار جدید است و بیشتر پیشرفتها در طول 150 سال گذشته اتفاق افتاده است. با این حال ، ریشه های آن را می توان در یونان باستان ، 400 – 500 سال قبل از میلاد مشاهده کرد. می توان گفت تصاویر و لحظاتی در زندگی وجود دارند که الهام بخش و نمایانگر بخشی از وجود ما هستند. آیا هیچ عدد و رقم و اندازه ای وجود دارد که بتوان امتیازی به کسی داد؟ آنها پایه ای برای درک ذهن و رفتار ارائه می دهند. در واقع تعریف زیبایی در گذر زمان تغییر می کند. نظریه ها پویا هستند و همیشه در حال تغییر هستند. چهار هدف اصلی روانشناسی توصیف ، توضیح ، پیش بینی و تغییر رفتار و فرآیندهای ذهنی دیگران است .
